خم ندادن

لغت نامه دهخدا

خم ندادن. [ خ َ ن َ دَ ] ( مص مرکب ) رد و دفع ناکردن. رد و دفع نتوان کردن. ( از شرفنامه منیری ) :
شاهی که چو کردند قران پیلک و دستش
البته کمان خم ندهد حکم قران را.انوری.

فرهنگ فارسی

رد و دفع ناکردن رد و دفع نتوان کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال نخود فال نخود فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت