اب زرفت

لغت نامه دهخدا

( آبزرفت ) آبزرفت. [ زُ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) آبخست و آبگز از میوه ها :
چون آب زرفت روی زشتش
چندین عفن و ترش چرا شد؟طرطری.

فرهنگ معین

( آب زرفت ) (زُ رُ ) (اِ مر. ) میوه ای که درون آن گندیده شده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم