حیوان به موجودات زنده چندسلولی و اکثراً متحرکی اطلاق میشود که بهصورت خودکار و از طریق مصرف مواد غذایی انرژی خود را تأمین میکنند. آنها از نظر ساختار بدنی، رفتار و زیستگاه تنوع بالایی دارند.
حیوانات به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
مهرهدار: این دسته شامل موجوداتی است که دارای ستون فقرات هستند. مانند:
پستانداران: مانند انسانها، شیرها و فیلها.
پرندگان: مانند عقابها، کبوترها و مرغها.
ماهیها: مانند ماهی قزلآلا و کوسهها.
دوزیستان: مانند قورباغهها و وزغها.
زائدهها: مانند مارها و سوسمارها.
بیمهره: این گروه شامل موجوداتی است که ستون فقرات ندارند. مانند:
حشرات: مانند مگسها، پروانهها و زنبورها.
حلزونها و نرمتنان: مانند حلزون و صدف.
عروس دریایی و اسفنجها: که در آب زندگی میکنند.
ویژگیها
این موجودات به عنوان گوشتخوار، گیاهخوار یا همهچیزخوار طبقهبندی میشوند و بر اساس نوع غذایی که مصرف میکنند، رفتار و زیستگاههای مختلفی دارند. اکثر آنها توانایی حرکت دارند و این ویژگی به آنها کمک میکند تا منابع غذایی را پیدا کنند و از خطرات فرار کنند. حیوانات دارای حسهای مختلفی هستند که به آنها کمک میکند با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. این حسها شامل بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی میشوند.
نقش در اکوسیستم
حیوانات نقش بسیار مهمی در اکوسیستمها دارند. آنها در زنجیرههای غذایی، گردهافشانی، کنترل جمعیت و تجزیه مواد آلی نقش دارند. همچنین، برخی از آنها بهعنوان نشانههای سلامت اکوسیستمها عمل میکنند.
حیوان. [ ح َ ی َ ] ( ع مص ) زنده بودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) زندگی. زندگانی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زندگانی که در او مرگ نباشد. ( ترجمان عادل ): و ان الدار الاخرة لهی الحیوان. ( قرآن 64/29 ). و در حواشی بعض کتب منطق آمده که حیوان بتحریک، به معنی حیات است و بفتح اول و سکون ثانی صفت مشبهه است، چنانکه سکران. ( آنندراج ) ( غیاث ). || ( اِ ) جانور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). جاندار. ( غیاث ). فارسیان بهر دو معنی بیشتر بسکون یاء استعمال کنند. ( غیاث ). در اصل حییان بود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج، حیوانات. ( السامی فی الاسامی ). یکی از موالید ثلاث. قسیم جماد و نبات
(حِ ) [ ع. ] (اِ. ) جانور. ج. حیوانات.
۱. موجود زنده، جاندار، جانور.
۲. (صفت ) [عامیانه، مجاز] نفهم، بی شعور.
۳. (اسم ) [قدیمی] حیات، زندگی.
* حیوان ناطق: (منطق ) آدمی، انسان.
موجودزنده، جاندار، جانور، هرموجودی که روح دارد
( اسم ) ۱ - جانور جمع: حیوانات. توضیح حیوان جوهریا جسم نامی متحرک بالاراده است. ۲ - (( حیوانی است ) ). یا آب حیوان. آب زندگی. یا حیوان ناطق. انسان بشر.
در تداول فارسی بسکون یائ تلفظ میشود و در اصل بفتح یائ است. زندگی و زندگانی.
[ویکی فقه] حیوان، واژه ای عربی که بر هرگونه ذی روح اطلاق می شود و انسان را نیز، که او را حیوان ناطق می خوانند، در بر می گیرد. در منابع دینی و متون فقهی این واژه غالباً به موجود ذی روحِ فاقد خرد و تعقل اطلاق شده است که معادل آن در زبان فارسی کنونی جانور است.
به هر موجود جاندار- اعم از انسان و غیر انسان- حیوان اطلاق می شود. لیکن کاربرد رایج و عمومی آن، موجود زنده غیر انسان است که در اینجا همین معنا مورد نظر است.
اقسام حیوان
حیوانات به لحاظ نوع به دریایی و خشکی، پرنده و غیر پرنده، دارای خون جهنده و خون غیر جهنده و به لحاظ حکم به حلال گوشت و حرام گوشت، پاک و نجس، قابل تذکیه و غیر قابل تذکیه تقسیم می شوند.
← از لحاظ حلیت و حرمت
واژه حیوان در قرآن تنها یک بار و به معنای زندگی حقیقی به کار رفته که ناظر بر جهان آخرت است اما انواع حیوان، به معنای رایج آن، به دفعات در قرآن ذکر شده است. پنج سوره از قرآن، به دلیل ذکر نام پنج نوع حیوان در آن ها، به همین نام خوانده شده است: بَقَره (گاو)، نَحل (زنبور)، نَمْل (مورچه)، عنکبوت و فیل. افزون بر آن، در آیات زیادی درباره حیوانات سخن گفته شده است.
[ویکی فقه] حیوان (قرآن). حیوان، اسم برای هر چیز موجود جاندار واقع می گردد.
حیوان (بر وزن ضربان)، از ماده حی واژه ای عربی است که بر هرگونه موجود ذی روح اعم از ناطق و غیر ناطق اطلاق می شود. حیوان و حیات هر دو به یک معنی است. مراد از آن حیاتی است که مرگ در پی ندارد. گفته شده که حیوان نام چشمه ای در بهشت است.
حیوان در قرآن
واژه حیوان در قرآن تنها یک بار و به معنای زندگی حقیقی به کار رفته که ناظر بر جهان آخرت است.• « وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ لَوْ کانُوا یعْلَمُون؛ و این زندگی دنیا جز سرگرمی بیهوده و بازیچه نیست، و حقّا که خانه آخرت (حتی زمین و آسمان و جماد و نباتش) دارای حیات است (و گویی حقیقت حیات است) اگر می دانستند.» قرآن می گوید: زندگی دنیا یک نوع سرگرمی و بازی است، مردمی جمع می شوند و به پندارهایی دل می بندند، بعد از چند روزی پراکنده می شوند، و در زیر خاک پنهان می گردند، سپس همه چیز به دست فراموشی سپرده می شود. اما حیات حقیقی که فنایی در آن نیست، نه درد و رنج و ناراحتی و نه ترس و دلهره در آن وجود دارد و نه تضاد و تزاحم، تنها حیات آخرت است، ولی اگر انسان بداند و اهل دقت و تحقیق باشد. آنها که دل به این زندگی می بندند و به زرق و برق آن مفتون و دلخوش می شوند کودکانی بیش نیستند، هر چند سالیان دراز از عمر آنها می گذرد.
حیوان در عرف
در عرف اصطلاح حیوان، به موجودات جاندار غیر ناطق که از حس و حرکت برخوردار هستند اطلاق می شود اگر چه لغت حیوان به این معنا در قرآن به کار نرفته اما انواع حیوانات، به معنای رایج آن در عرف، به دفعات در قرآن ذکر شده است. پنج سوره از قرآن، به دلیل ذکر نام پنج نوع حیوان در آن ها، به همین نام خوانده شده است: بَقَره (گاو)، نَحل (زنبور)، نَمْل (مورچه)، عنکبوت و فیل. افزون بر آن، در آیات زیادی درباره حیوانات سخن گفته شده است. بنابراین واژه های «انعام»، «دابة»، «دواب»، «طیر» و «وحوش» و جملاتی مانند «ما اکل السبع الا ما ذکیتم» اشاره به همین معنای عرفی حیوان دارد.