چین پیدا کردن

لغت نامه دهخدا

چین پیدا کردن. [ پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چین خوردن. چروک یافتن. کیس پیدا کردن. نورد و شکنج یافتن. شکن گرفتن. رجوع به جمع شدن شود.

فرهنگ فارسی

چین خوردن . چروک یافتن . کیس پیدا کردن . نورد و شکنج یافتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال جذب فال جذب