نان تنگی

لغت نامه دهخدا

نان تنگی. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) کمیابی نان. قحطی. خشکسالی:
از این مرد ما را زیانها رسید
ز نان تنگی آفت به جانها رسید.نظامی.

فرهنگ فارسی

کمیابی نان. قحطی. خشکسالی

جمله سازی با نان تنگی

ازین روی ما را زیان‌ها رسد ز نان تنگی آفت به جان‌ها رسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال امروز فال امروز فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت