سلاک

سلاک

لغت نامه دهخدا

سلاک. [ س َ ] ( اِ ) شوشه زر و سیم که گداخته باشد و در ناوچه آهنی ریزند. ( برهان ) ( آنندراج ). شوشه طلا و نقره. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). || کرایه. ( برهان ) ( آنندراج ). کرایه و اجاره. ( ناظم الاطباء ).
سلاک. [ ] ( اِخ ) طایفه ای از طوایف ترکمن مرکب از دویست خانوار که در شمال غربی فندرسک مسکن دارند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 102 ).

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) شوشة طلا و نقره که گداخته و در ناوچة آهنین ریخته باشند.
(سَ لّ ) [ قس. مکاری ] (اِ. ) کرایه.

فرهنگ عمید

شوشۀ زر و سیم.

فرهنگ فارسی

کرایه
طایفه از طوایف ترکمن مرکب از دویست خانوار که در شمال غربی فندرسک مسکن دارند.

دانشنامه عمومی

سلاک (شهرستان آلشیفسکی باشقیرستان). سلاک ( به لاتین: Slak ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است.

ویکی واژه

شوشة طلا و نقره که گداخته و در ناوچة آهنین ریخته باشند.
مکاری
کرایه.
سلاک
سلاک

جمله سازی با سلاک

هر یک از سلاک را ز اسمای حق کرده نامی پردهٔ معراج شق
چو شد بی منتهی آن مقصد پاک نباشد انتهی در سیر سلاک
بهر چیزی که باشد بیش یا کم بخود سلاک را دارد مقدم
بعبدالهادیت روشن صراط است از و سلاک ره را انبساط است
ای حسین ابن علی از باطن پاکت مدد و ز دم عشاق و جان مست سلاکت مدد
برد سلاک ره را از هیولی مر این حکمت بسمت ذات اولی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
کصخل یعنی چه؟
کصخل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز