سردستار

لغت نامه دهخدا

سردستار. [ س َ دَ ] ( اِ مرکب ) عمامه و دستار و سربند. || تحت الحنک عمامه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

عمامه و دستار و سربند یا تحت الحنک عمامه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق