ریشیدن

ریشیدن در زبان فارسی کهن به معنای فروریختن یا ریختن چیزی درون چیز دیگر بوده است. این فعل، مترادف با فعل ریختن در زبان امروزی است و در متون قدیمی به وفور یافت می‌شود. همچنین، در معنای گداختن و ذوب کردن نیز به کار می‌رفته است. به علاوه، این فعل به معنای پاشیدن و پراکنده کردن چیزی نیز استعمال می‌شده است. در برخی متون کهن، به معنای ایجاد سوراخ‌های ریز و چشمه‌مانند در پارچه و لباس نیز آمده است. این کاربرد، احتمالاً به فرآیند ایجاد نقش و نگار یا تزیین پارچه‌ها اشاره دارد. همچنین، در معنای آمیختن و مخلوط کردن و نیز رنگ کردن چیزی به کار می‌رفته است که نشان‌دهنده گستردگی معنایی این فعل در گذشته است. بنابراین، فعل ریشیدن در زبان فارسی کهن دارای معانی متعددی از جمله ریختن، گداختن، پاشیدن، ایجاد سوراخ‌های ریز در پارچه، آمیختن و رنگ کردن بوده است. این فعل، امروزه دیگر کاربرد چندانی ندارد و بیشتر در متون ادبی و تاریخی یافت می‌شود. استفاده از این فعل در متون معاصر، معمولاً جنبه‌ای تزئینی و یا برای ایجاد حس نوستالژی دارد.

لغت نامه دهخدا

ریشیدن. [ دَ ] ( مص ) فروریختن چیزی در چیزی. ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ). ریختن. ( از شعوری ج 2 ص 20 ). || گداختن. || پاشیدن. ( ناظم الاطباء ). || چشمه چشمه کردن جامه. ( از لغت فرس اسدی ). || آمیختن و رنگ کردن. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل. ) زخم شدن.
( ~. ) (مص ل. ) ریشه ریشه کردن.

فرهنگ عمید

ریختن، پاشیدن.

ویکی واژه

زخم شدن.
ریشه ریشه کردن.

جمله سازی با ریشیدن

عروسک غنچ کردن گربه رقصاندن پلوخوردن پریشیدن بهم اوراق قانون اساسی را
کوشش افلاک از موی سپیدت روشن است تاب ده نومیدی از ریشیدن این زال‌ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال چای فال چای فال راز فال راز فال انبیا فال انبیا