رخته

لغت نامه دهخدا

رخته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ص ) مجروح و زخمدار و بیمار و دردمند. ( ناظم الاطباء ). بیمار. ( فرهنگ ولف ) ( یادداشت مؤلف ). خسته. ( از شعوری ج 2 ص 15 ).

فرهنگ فارسی

مجروح و زخمدار و بیمار و دردمند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم