بالا نشستن

لغت نامه دهخدا

بالانشستن. [ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) بالا قرار گرفتن. جای بالا را گرفتن. برتر نشستن. زبردست دیگران قرار گرفتن. جلوس کردن در مراتب برتر. مقابل پائین نشستن و زیر دست نشستن. تصدر. صدرنشینی. در صدر جای جلوس کردن از مجلس. || مقام بالا را به دست آوردن.

فرهنگ فارسی

بالا قرار گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال آرزو فال آرزو فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت