ازوف

لغت نامه دهخدا

ازوف. [ اُ ] ( ع مص ) نزدیک رسیدن وقت کاری. اَزَف. نزدیک آمدن. ( زوزنی ). نزدیکی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم