شیخوخیت
شیخوخیت. [ ش َ / ش ِ خی ی َ] ( از ع ، اِمص ) شیخوخیة. پیری : در ایام شیخوخیت رقم کفران و سمت عصیان بر چهره خویش کشیدن موجب ملامت و ندامت باشد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 39 ).
شیخوخیة. [ ش َ خی ی َ ] ( ع مص ) شیخوخة. پیرگردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خواجه شدن. ( منتهی الارب ). رجوع به شیخوخة شود.
(ش یَُ ) [ ع . شیخوخیة ] ۱ - (مص جع . ) پیر شدن . ۲ - (اِمص . ) پیر ی . ۳ - مرشد بودن .
پیر شدن، پیری.
پیرشدن، پیری
۱ - ( مصدر ) پیر شدن . ۲ - ( اسم ) پیری . ۳ - رهبری معنوی .
شیخوخیة
پیر شدن.
پیر ی.
مرشد بودن.