ذنبه

لغت نامه دهخدا

( ذنبة ) ذنبة. [ ذَ ن َ ب َ ] ( ع اِ ) ذنبةالوادی جای منتهای سیل وادی. || ذنبةالدهر؛ اواخر زمان ، پایان روزگار.
ذنبة. [ ذَ ن َ ب َ ] ( اِخ ) آبکی است میان اَمِرّة و اضاح. || جایگاهی است از اعمال بلقاء.

فرهنگ فارسی

آبکیست میان امره واضاح . جایگاهیست از اعمال بلقائ .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ذَنبِهِ: گناهش(ذنب تنها به معنای نافرمانی خدای تعالی نیست بلکه هر وبال و اثر بدی که عمل آدمی داشته باشد هر چند آن عمل نافرمانی امر خدای تعالی نباشد نیز ذنب گفته میشود ، و در نتیجه مغفرت نیز تنها به معنای آمرزش و پوشاندن معصیت نیست بلکه هر ستر و پوششی الهی مغ...
ریشه کلمه:
ذنب (۳۹ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال ارمنی فال ارمنی فال ای چینگ فال ای چینگ