۱. بالادست. ۲. بالاتر و بهتر از کسی یا چیزی. * رودست خوردن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] فریب خوردن.
فرهنگ فارسی
بالای دست مافوق : [[ رو دست او بلند شد ]] . یا رو دست زدن بکسی سخن را بنحوی ادا کردن که مخاطب مجبور شود مطلبی را که مراد گوینده اول است اعتراف کند یکدستی زدن . یا رو دست کسی زدن از او جلو افتادن .