در زبان فارسی از آن دسته واژگانی است که دارای دو معنای کاملاً متمایز و در عین حال قابل تأمل است. کاربرد نخست آن به مفهوم یک سازهی فیزیکی برمیگردد؛ داربستی مستحکم یا سهپایهای که عمدتاً برای آویختن لباسها یا قرار دادن خیکهای آب مورد استفاده قرار میگرفته است. این معنا، تصویری از کاربری عملی و روزمره را به ذهن متبادر میسازد که در گذشتههای نه چندان دور، جزئی جداییناپذیر از فضاهای زندگی و کار به شمار میرفته و نقش مهمی در نظمبخشی و سهولت انجام امور ایفا میکرده است.
اما در معنای دوم، مشجب از بستر مادی خود فاصله گرفته و به حیطهی رفتار و آداب اجتماعی وارد میشود. در این کاربرد، مشجب به کسی اطلاق میگردد که در هنگام صرف غذا، گستاخی یا بیادبی از خود نشان میدهد. این مفهوم، به نکتهای ظریف در فرهنگ غذایی و آداب معاشرت اشاره دارد؛ جایی که احترام به غذا و همنشینان، جایگاه ویژهای داشته و هرگونه ناهنجاری رفتاری در این موقعیت، ناپسند و مذموم تلقی میشده است. این تفاوت معنایی، گویای غنای زبان فارسی و توانایی آن در بیان مفاهیم مادی و معنوی با یک واژه است.