لخت کردن

لغت نامه دهخدا

لخت کردن. [ ل ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) از جامه برآوردن. برهنه کردن.
- لخت کردن کاروان ؛ ستدن دزد همه اموال آنان را به ستم. گرفتن قاطع طریق همه چیز کاروانی را تا جامه های تن او را. ربودن دزد جامه و کالای کاروان را.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- برهنه کردن عریان ساختن . ۲ - گرفتن دزد و رواهزن هم. اموال و البس. کسی یا کاروانی را .
از جامه بر آوردن برهنه کردن

ویکی واژه

spogliare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس