سنگ سماک
جمله سازی با سنگ سماک
هر کجا سرزده در قلب سماک رمحت در دم رمح تو سربرزده نجم ظفرست
ملک علو و عطارد علوم و مهر عطا سماک رمح واسد حمله و هلال علم
چو ابر ار زنی سایبان بر سماک چو قطره بود بازگشتت به خاک
رمح سماک و دهرهٔ بهرام بشکنید چتر سحاب و بیرق خورشید بردرید
هم عاقبت به مرکزِ خود بازگردد آب هر چند کز سَمَک بردش ابر بر سماک