قلاد

لغت نامه دهخدا

قلاد. [ ق ِ ] ( ع اِ ) تار رویین که بر حلقه گوشواره و حلقه بینی شتر پیچند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
قلاد. [ ق َل ْ لا ] ( ع ص ، اِ ) آب بخش. ( مهذب الاسماء ) ( ملخص اللغات حسن خطیب ). میراب. آبیار. اویار.

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع . ] (اِ. ) تار روبین که بر حلقة گوشواره و حلقة بینی شتر پیچند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تار رویین که بر حلقه گوشواره و حلقه بینی شتر پیچند .

ویکی واژه

تار روبین که بر حلقة گوشواره و حلقة بینی شتر پیچند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم