زرنگی

لغت نامه دهخدا

زرنگی. [ زَ رَ ] ( حامص ) چابکی.چالاکی در کار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || زیرکی. کاردانی. ( یادداشت ایضاً ). || حیله. گربزی. ( یادداشت ایضاً ). رجوع به زرنگ شود.

فرهنگ فارسی

چابکی چاکی یا زیرکی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم