لغت نامه دهخدا
شاه جوان را چو تویی رازدان
رخ بگشا چون دل شاه جهان.نظامی.چون شمارندم امین و رازدان
دام دیگرگون نهم در پیششان.مولوی. || واقف بر اسرار و مطلع به رموزات. ( ناظم الاطباء ). آگاه بر اسرار خلقت و رموز جهان :
خدای رازدان کس را ز مخلوق
نکرده ست آگه از راز مستّر.ناصرخسرو.ای قدیم رازدان ذوالمنن
در ره تو عاجزیم و ممتحن.مولوی.- رازدان اسرار ناشنیده ؛ کنایه از پیغمبر اسلام است صلی اﷲ علیه و آله. ( از ناظم الاطباء ).