لغت نامه دهخدا
چنانچون کودکان از پیش الحمد
بیاموزند ابجد را و کلمن.منوچهری.مناقب اَب و جد تو خوانده اند از لوح
چو کودکان دبستان ز درج خط ابجد.سوزنی.چون حرف آخر است ز ابجد گه سخن
وز راستی چو حرف نخستین ابجد است.انوری.خرسند به نیک و بد خود باید بود
اندازه شناس حد خود باید بود
اول سبق تو اَبجَد آمد یعنی
بر سیرت اَب و جدّ خود باید بود.؟- ضظغ و ابجد امری بودن ؛ اول و آخر آن بودن. تمام آن بودن :
رادی را تو اول و آخری
حری را تو ضظغ و ابجدی.فرخی.