لغت نامه دهخدا
لاحاجب است بر در الا شده مقیم
کو ابلهان باطله را میزند قفا.خاقانی. || به اصطلاح اهل دفاتر ایران ، فرد باطل ، منسوخ. ( آنندراج ).
- داغ باطله ؛ نشان بیهودگی و از کار افتادگی.
- داغ باطله به اسپی یا کسی زدن ؛ او را از جرگه بیرون کردن. از زمره کار آمدان بیرون راندن. رجوع به داغ شود.
|| کاغذ یا نوشته ای باطله که بکار نیاید.