لغت نامه دهخدا ازهار. [ اِ ] ( ع مص ) شکوفه بیاوردن نبات. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). ازّهار. شکوفه بیرون آوردن گیاه. ( منتهی الارب ). شکوفه برآوردن. || روشن کردن چراغ. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ). || ازهار نار؛ روشن گردانیدن آتش. ( از منتهی الارب ).ازهار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ زَهر ( دهار ) و زَهرة. ( منتهی الارب ). شکوفه ها. ج ، ازاهیر.
فرهنگ اسم ها اسم: ازهار (دختر) (عربی) (طبیعت، گل) (تلفظ: azhār) (فارسی: اَزهار) (انگلیسی: azhar) معنی: شکوفه ها، گل ها