افتد

لغت نامه دهخدا

افتد. [ اَ ت ِ ]( ص ، اِ ) بمعنی ستاینده و ستایش کننده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ). ستایش و مدح. ( ناظم الاطباء ). اَفِد کلاهما شگفت و بتازیش عجب گویند. ( شرفنامه منیری ). || شگفت و عجب و تعجب. ( برهان ). و شگفت. ( ناظم الاطباء ). || هر چیز عجب و شگفت. ( ناظم الاطباء ). صحیح کلمه همان افد = افت است بمعنی عجیب. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به افد شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی ستاینده و ستایش کننده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
چیپ
چیپ
لنگ
لنگ
مدیون
مدیون