کاسواه

لغت نامه دهخدا

کاسواه. [ کاس ْ ] ( اِخ ) از قرای معظم آوه. ( نزهة القلوب ج 3 ص 63 ). || از دیه های وزوا. ( ص 140 تاریخ قم ). ظاهراً همان «کاسوا» است که ذکرش گذشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
زیبا
زیبا
شی
شی
همپایه
همپایه