زیبا

زیبا

صورت زیبا به جذابیت ظاهری اشاره دارد و می‌تواند تأثیر فوری بر دیگران بگذارد. این جذابیت می‌تواند در روابط اجتماعی و حرفه‌ای نقش مهمی ایفا کند. اما سیرت زیبا به ویژگی‌های درونی و اخلاقی فرد اشاره دارد. افرادی که دارای سیرت زیبا هستند، معمولاً با مهربانی، صداقت و حسن نیت شناخته می‌شوند.

در نهایت، ترکیب هر دو ویژگی می‌تواند بهترین نتیجه را به همراه داشته باشد. در حالی که صورت زیبا ممکن است توجه را جلب کند، سیرت زیبا به عمق و ارزش واقعی فرد کمک می‌کند. بنابراین، هر دو جنبه در زندگی اهمیت دارند و باید به هر دو توجه شود.

لغت نامه دهخدا

زیبا. ( نف ) از: «زیب » + «ا» ( فاعلی و صفت مشبهه ). زیبنده. ( حاشیه برهان چ معین ). بمعنی نیکو و خوب است که نقیض زشت و بد باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج )

فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - شایسته، زیبنده. ۲ - نیکو، جمیل.

فرهنگ عمید

۱. زیبنده، نیکو، خوب.
۲. [مقابلِ زشت] خوش نما، خوب رو، خوشگل.

فرهنگ فارسی

خوب، نیکو، خوشنما، خوبرو، زیبان، زیبنده
( صفت ) ۱ - زیبنده شایسته زیبای گاه ( شایسته تخت سلطنت ). ۲ - نیکو جمیل قشنگ خوشگل: دختری زبیا مقابل زشت بدگل.
دهی از دهستان ززوماهرو است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و ۹۵۸ تن سکنه دارد.

فرهنگ اسم ها

اسم: زیبا (دختر) (فارسی) (تلفظ: zibā) (فارسی: زيبا) (انگلیسی: ziba)
معنی: دلنشین، زیبنده، شایسته، نیکو، قشنگ، ویژگی آن که دیدنش لذت بخش و چشم نواز است، جمیل، مطبوع، خوشایند، لایق، در خور، آن که یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است

دانشنامه آزاد فارسی

رمانی واقع گرایانه به فارسی، نوشتۀ محمد حجازی، در ۱۳۱۱ ش. در این رمان که توصیفِ انحطاطِ اخلاقی و اجتماعی جامعۀ ایران در سال های پس از مشروطیت است؛ راوی ماجرا، میرزاحسین خان، که در زندان به سر می برد، ماجرای زندگی خود را برای وکیل مدافعش می نویسد. او طلبه ای روستایی و ساده دل است که برای ادامۀ تحصیل به پایتخت می آید؛ اما پس از آشنایی با زنی بی بندوبار به نام زیبا، در تار و پود دسیسه های شهوانی و سیاسی، گرفتار می شود. نویسنده در این اثر، که می توان آن را یکی از بهترین رمان های اجتماعیِ ایران دانست، جامعه ای آشفته را توصیف می کند که انقلاب ناکام مشروطه را پشت سر نهاده و حاکی از درگیری میراث خواران بر سرِ قدرت و ثروت است.

جملاتی از کلمه زیبا

ای سنا بی وارهان خود را که نازیبا بود دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن
مشو مغرور چندین نقشِ زیبا بنای جمله بر دریا نهادیم
ز زیبایی که خط او بپیوست نمیآموخت کس را بر خطش دست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم