مواشی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
چهارپایان از قبیل گاو و گوسفند و شتر، جمع ماشیه
( اسم ) جمع ماشیه: ۱ - چارپایان مانند گاو گوسفند شتر. ۲ - مالیات چارپا مالیاتی که بگاو و استر و خر تعلق میگیرد مواشیه.
ویکی واژه
جمله سازی با مواشی
و قیل: کانت مواشیه فی ناحیة ملک کافر فداهنه و لم یغزه و قیل: ذبح شاة فاکلها و جاء جائع لم یطعمه. و قیل: رأی منکرا فسکت عنه. و قیل: ابتلاه اللَّه لرفع الدّرجات و لم یکن منه ذنب یعاقب علیه و قد ذکرنا تمام قصّته فی سورة الانبیاء.
آن کیسه تهی ز گنج پاشیش وین پر ز حواشی و مواشیش
ز یک یک بُز مواشی میبخواهی گدائی بِه بسی زین پادشاهی
خباب ارت گفت: این آیه در شأن ما فرو آمد، جمع اصحاب صفه، که بر اموال بنی قریظه و نضیر و بنی قینقاع ما را نظر آمد، آن مواشی ایشان دیدیم فراوان و عروض تجارت و نعمت بیکران، آرزوی آن در دل ما تحرّک کرد و رب العالمین باین آیه ما را از سر آن تمنی فرا داشت و سکینه قناعت بدل ما فرو آورد.
در زمان ابن حوقل کردها در آنجا مسکن داشتند و در قرن چهارم از آن شهر و از آبادیهای اطراف آن چارپایان و مواشی به موصل و بلاد بینالنهرین صادر میگردید. خاک آن به حاصلخیزی و مراتع آن به خرمی شهرت داشت. یاقوت که آن شهر را دیده از باغهای زیبای آن سخن میگوید.