لغت نامه دهخدا
چنگی طبیب بوالهوس بگرفته زالی را مَجَس
اصلع سری کش هر نفس موییست در پا ریخته.خاقانی.نقرس گرفته پای گران سیرش
اصلع شده دماغ سبکسارش.خاقانی.وآن سَر و آن فرق کش شعشع شده
وقت پیری ناخوش و اصلع شده.مولوی.|| سنان زدوده جلاداده شده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سنان مجلو. ( قطر المحیط ).