بالابالا

لغت نامه دهخدا

بالا بالا. ( ق مرکب ) بسیار بالا. در تداول عام ، بالاترین قسمت از صدر مجلس : فلان بالابالاها می نشیند؛صدر مجلس می گزیند. || طبقات برتر. خواص. مقابل زیردستان و فرودستان. || بی اطلاع و بی توسط دیگری. گویند: فلان بالابالا کار خود را انجام داد، یعنی بدون اطلاع و کمک کسی که با او در آن کار دخیل بود. ( فرهنگ نظام ). اما گفته فرهنگ نظام با معنی دوم متناسب تر است. || محیلانه. بطور خدعه. ( ناظم الاطباء ). اما این معنی جای دیگر دیده نشد.، بالابالا. ( اِخ ) نام آبادیی در کنار رودخانه شاهرود بین لوشان و منجیل بر سر راه قزوین به رشت.

فرهنگ فارسی

نام رودخانه ای در کنار رودخانه شاهرود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی