اسحاق جلاب

لغت نامه دهخدا

اسحاق جلاب. [ اِ ق ِ ج َل ْ لا ] ( اِخ ) ( جلاّب بمعنی چوبدار یعنی آورنده گوسفندان برای فروش است ) در جامعالروات وی را از اصحاب حسن عسکری شمرده است. در کتاب کافی در باب مولد امام ابوالحسن علی بن محمد ( ع )، خبری از اسحاق توسط علی بن محمد نوفلی روایت شده که امام او را مأمورخرید گوسفند کرده است. ( تنقیح المقال ج 1 ص 113 ).

جمله سازی با اسحاق جلاب

ماه ذيحجه، روز عرفه بود، اسحاق جلاب (ره ) مى گويد: امام هادى (ع ) به من دستور دادگوسفندهاى بسيار خريدارى كنم، دستورش را اجرا كردم و گوسفندان بسيار خريدم، وآنها را به اصطبلى كه در منزلش بود آوردم، سپس آن حضرت، آنها را به جاى وسيعىانتقال داد، و در آنجا همه آنها را بين مردم و بستگان خود تقسيم كرد و مردم را براىقربانى در روز عيد قربان و تجليل و احترام به شعائر مذهبى در عيد قربان آماده نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اولدوز
اولدوز
این طرف
این طرف
ایده آل
ایده آل
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای