( آبدن ) آبدن. [ دُ ] ( اِخ ) نام یکی از قضات بنی اسرائیل. ابدن. [ اَ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ بدن.
فرهنگ فارسی
( آبدن ) ( صفت ) آبادان آباد معمور . نام یکی از قضات ینی اسرائیل جمع بدن
ویکی واژه
احتمالا مترادف آبدان به معنی ظرف آب است، اما چون یادکرد در زمان ضحاک است باید ظرف برای خون قربانی باشد. همی خون دام و دد و مرد و زن/ بریزد کند در یکی آبدن «شاهنامه»