پزلاغ

پَزداغ یا پُزداغ، واژه‌ای است که در متون کهن فارسی و گویش‌های محلی به‌کار رفته و به‌صورت پُزلاغ و پُزداغ نیز ثبت شده‌است. این واژه به‌معنای نوعی سنگِ تیز و برّان یا سنگی است که برای تیز کردن و صیقل دادن ابزارهای فلزی همچون چاقو و قیچی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در برخی منابع، از آن با عنوان مِشحَذ یا سنگِ سُو نیز یاد شده که همگی بر کارکرد واحد آن یعنی تیزگردانی دلالت دارند.

در بررسی‌های واژه‌شناختی، پَزداغ بیشتر در گویش‌های مناطق شرقی ایران و افغانستان رواج داشته و گاهی در متون ادبی و تاریخی با املای پُزداغ آمده‌است. این ابزار سنتی، معمولاً از جنس سنگ‌های سخت و دانه‌ریز مانند سنگ چخماق یا سنگ‌های آذرین ساخته می‌شده و در زندگی روزمره و پیشه‌وری نقشی کاربردی داشته است. امروزه با رواج سنگ‌های مصنوعی و دستگاه‌های برقی تیزکن، استفاده از پزداغ سنتی کمتر به چشم می‌خورد.

برای دریافت اطلاعات دقیق‌تر دربارهٔ این واژه، می‌توان به مدخل پَزداغ در فرهنگ‌های معتبر فارسی همچون لغت‌نامهٔ دهخدا و فرهنگ معین مراجعه نمود. در این منابع، علاوه بر تعریف دقیق، شواهدی از کاربرد این واژه در متون کهن و نیز صورت‌های گویشی آن ارائه شده‌است. این پژوهش واژگانی، گویای غنای زبان فارسی و پیوند عمیق آن با زندگی و فرهنگ مادی مردمان این سرزمین است.

لغت نامه دهخدا

پزلاغ. [ ] ( اِ ) مِشحذ. فسان. سنگ سو. رجوع به پزداغ شود.