روبارویی

لغت نامه دهخدا

روبارویی. ( حامص مرکب ) تقابل. مقابلة. روبرو شدن. رجوع به روباروی شود.

فرهنگ فارسی

تقابل مقابله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دیکته
دیکته
دارک
دارک
ژرف
ژرف
ار
ار