مقلوم. [ م َ ] ( ع ص ) تراشیده شده و چیده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مقلوم الظفر؛ مرد سست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد سست و ضعیف. ( ناظم الاطباء ). ضعیف و ذلیل: رجل مقلوم الظفر و مقلم الظفر، کلیل الظفر. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مقلم شود.