چاسان فاسان کر

لغت نامه دهخدا

چاسان فاسان کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عوام از زنان بمزاح، بزک کردن. آرایش کردن. بزک دوزک کردن. آرایش کردن زن روی خود را با سفیدآب و سرخاب و وسمه و سرمه و غیره.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ممنون
ممنون
عمیق
عمیق
اعتلا
اعتلا
گویا
گویا