غلامرضا مرشد ورزنده معروف به رضا ورزنده (متولد ۱۳۰۵ کاشان تا ۱۳۵۵) موسیقیدان و نوازنده سنتور بود. پدرش استاد او بود و پس از مهاجرت به تهران به دعوت استاد حسین قوامی در دهه ۱۳۳۰ و ورود به رادیو، با نوازندگانی چون رضا محجوبی و ابوالحسن صبا، سبک سنتور نوازی خود را اعتلا بخشید. وی در بسیاری از برنامههای گلها، گلهای رنگارنگ، یک شاخه گل، گلهای جاویدان، برگ سبز به اجرای سنتور پرداخته است.
وقایع این رمان در سال ۲۵۴۰ میلادی در شهر لندن میگذرد و آرمانشهری را به تصویر میکشد که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسانها با ویژگیهای از پیش تعیین شده منجر شده، نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی و از میان بردن جنگ و فقر و نابودی کامل خانواده و تولید مثل به کلی پوست انداخته و دانش روانشناسی به طرز حیرتانگیزی اعتلا یافته و تنها هدف انسان ایجاد سعادت و از میان بردن رنجهای غیرضروری است.
در دوران زندیه، برازجان و دشتستان رو به اعتلا گذاشت. لطفعلی خان زند در هنگام نبرد با قاجاریان به برازجان پناه آورد و ۳۰۰ تفنگچی به کمکش آمدند. در دوران قاجار نیز در کتابهای مختلف از جمله فارسنامه ناصری و سفرنامههای مختلف از جمله لرد کرزن، محمدعلی سیاح محلاتی و… دربارهٔ قصبه برازجان یا شهر برازجان اشاراتی وجود دارد.
از اهداف سازمان ملی جوانان، حل مسایل جوانان، اعتلا و رشد نسل جوان کشور و استفاده بهینه از استعدادها و تواناییهای نسل جوان میباشد.