سپند

سپند

سپند یا اسپند به دانه‌های سیاه رنگی اشاره دارد که در مراسم‌های مذهبی و فرهنگی برای دفع چشم زخم و انرژی‌های منفی استفاده می‌شود. این دانه‌ها را در آتش می‌ریزند تا بخار و دود خوشبویی تولید کنند که به عنوان یک عمل نمادین برای دور کردن بلاها و چشم زخم به کار می‌رود.

سپند به معنای مقدس و پاک نیز به کار می‌رود و به چیزهایی که دارای ارزش معنوی هستند، اشاره دارد.

در برخی منابع تاریخی، سپند به عنوان نام کوهی در سیستان ذکر شده است.

لغت نامه دهخدا

سپند. [ س ِ پ َ ] ( اِ ) مخفف اسپند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). تخمی باشد که بجهت چشم زخم سوزند. ( برهان ). سپند که اسپند گویند و دفع چشم بد را سوزند. ( آنندراج ). تخمی است که دفع نظر به سوختن آن مفید است. ( غیاث ). دانه سوختنی. ( شرفنامه ). حرمل. ( بحر الجواهر ). و سوختن آن توأم با انفجارهای کوچکی است که در ادب منظوم ما به رقص سپند تشبیه شده است

فرهنگ معین

(س پَ ) (اِ. ) اسفند.

فرهنگ فارسی

اسپند
اسفند
سپند که مخفف اسپند که کوهی بوده است در سیستان نام کوهی

فرهنگ اسم ها

اسم: سپند (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: sepand) (فارسی: سپند) (انگلیسی: sepand)
معنی: اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسفند، اسپند، ( = اسفند

ویکی واژه

اسفند.

جملاتی از کلمه سپند

میل خالش آنقدر دارد سپند شوخ من گر در آتش برده بنشانند تخم گل شود
تا فلک کرده ز خورشید آتش از انجم سپند گرد این قصر جهان آرا چو گردان مجمر است
سپند از غم شعله شد خاکمال به خاکستر افتاده هندو مثال
فتاد تا به ره طرز مولوی صائب سپند شعله فکرش شده است کوکب‌ها
من سپند از چشم بد کردم پدید در سپندم نیز چشم بد رسید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم