وعس

لغت نامه دهخدا

وعس. [ وَ ] ( ع اِ ) درختی است که از آن بربط و رباب سازند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || نشان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اثر. ( اقرب الموارد ). || ریگ نرم که رفتن در وی دشوار باشد. || ( مص ) سپردن زیر پای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || مجرب کردن و استوار گردانیدن: وعسه الدهر؛ حنکه و احکمه. ( اقرب الموارد ).
وعس. [ وُ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ اوعس. به معنی زمینهای نرم ریگناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). جج، اواعس. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ وعساء. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وعساء شود.

فرهنگ فارسی

جمع اوعس بمعنی زمینهای نرم ریگناک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق یعنی چه؟
داشاق یعنی چه؟
ستارگان یعنی چه؟
ستارگان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز