تجویه

لغت نامه دهخدا

( تجویة ) تجویة. [ ت َج ْ ی َ ] ( ع مص ) ( از «ج وو» ) وُژَنْگ در مشک دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیوند کردن خیک را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رقعه زدن خیک را. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

پیوند کردن خیک را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل
تعامل
سلیطه
سلیطه
آب از دستش نمی‌چکد
آب از دستش نمی‌چکد
سنگلاخ
سنگلاخ