رقعه زدن

لغت نامه دهخدا

رقعه زدن. [ رُ ع َ / ع ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) پیوندن زدن. ( از آنندراج ). درپی کردن. وصله کردن:
هر نفس داغ دگر بر تن خود سوخت نظام
همچو آن رقعه که بر خرقه پشمینه زنند.نظام دست غیب ( ازآنندراج ).

جمله سازی با رقعه زدن

رُقعه به معنی نامه و پاره‌ای از چیزی و همچنین به معنی پیوند زدن و وصله زدن است. خط رقعه آمیخته‌ای است از خط نسخ و دیوانی که در دوران عثمانی گسترش یافت و پس از آن به سایر کشورها رفت. امروزه این خط در کشورهای عربی بسیار کاربرد دارد و جایگاه و مورد استفاده آن به عنوان خط تحریری و تا حدی مانند خط شکسته‌نستعلیق در ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود