گذر گرفتن

لغت نامه دهخدا

گذرگرفتن. [ گ ُ ذَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) راه بستن. سد کردن جلو راه کسی. مانع عبور شدن:
چو از مشرق او [ خورشید ] سوی مغرب رسد
ز مشرق شب تیره سر برکشد
نگیرند مر یکدگر را گذر
نباشد از این یک روش راست تر.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سد کردن راه کسی مانع عبور وی شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب