چشم چراندن

لغت نامه دهخدا

چشم چراندن. [ چ َ / چ ِ چ َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از اکتساب فیض دیدار کردن و دیدن چیز مرغوب و تماشا کردن آن را. ( آنندراج ):
چون چشم از چراندن چشم است رزق ما
نی همچو دیگران بشکم زنده ایم ما.صائب ( از آنندراج ).|| به نظر ریبه در زنی دیدن. رجوع به چشم چرانی شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) چیز مرغوب یا شخص محبوب را تماشا کردن.
کنایه از اکتساب فیض دیدار کردن و دیدن چیز مرغوب و تماشا کردن آنرا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مودت
مودت
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
گولاخ
گولاخ
ممنون
ممنون