پیاده گردیدن

لغت نامه دهخدا

پیاده گردیدن. [دَ / دِ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) پیاده شدن. فرود آمدن از مرکبی. ||... از چیزی؛ کوتاه دست شدن از آن. دور ماندن و بی بهره شدن از آن:
ترا دل بر دو خر بینم نهاده
نترسی کز دو خر گردی پیاده.عطار.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیاده گردیدن از... ۱- پیاده شدن از... فرود آمدن از مرکبی. ۲- کوتاه دست شدن از چیزی بی بهره ماندن: ترا دل برد و خر بینم نهاده نترسی کز دو خر گردی پیاده. ( عطار )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطیع
مطیع
هول
هول
خفن
خفن
طی کشیدن
طی کشیدن