پرگاس

لغت نامه دهخدا

پرگاس. [ پ َ ] ( اِ ) تلاش کردن و درهم آویختن. ( رشیدی ). درهم آویختن و تلاش کردن. || بزبان علمی هند طلوع آفتاب را گویند. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- تلاش کردن و در هم آویختن. ۲- طلوع آفتاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال آرزو فال آرزو فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت