وثیره

لغت نامه دهخدا

( وثیرة ) وثیرة. [ وَ رَ ] ( ع ص ) مؤنث وثیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به وثیر شود. || زن پرگوشت یا فربه بایسته همخوابگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زن فربه پرگوشت سرخ و شایسته همخوابگی. ( ناظم الاطباء ). ج، وثائر. وِثار. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- فراش وثیرة؛ بستری نرم. ( مهذب الاسماء ). رجوع به وثیر شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده
جنده
چهارپایان
چهارپایان
باوانم
باوانم
فال امروز
فال امروز