وبخه

لغت نامه دهخدا

( وبخة ) وبخة. [ وَ خ َ ] ( ع اِمص ) اسم است توبیخ را. || العذلة المحرقه. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). نکوهش و سرزنش و توبیخ و تهدید. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مرسوله
مرسوله
فاب
فاب
قرین
قرین
سیالیت
سیالیت