ذات الکرش

لغت نامه دهخدا

ذات الکرش. [ تُل ْ ک َ ] ( اِخ ) از زبیربن عوام آرند، که بروز بدر، عبیدةبن سعیدبن عاصی را دیدم بر اسبی و زرهی تمام در برکه تنها دو چشم وی پیدا بود و میگفت: اَنا ابوذات الکرش. و در دست وی نیزه ای کوتاه بود و پس از قتل وی نیزه در تسهیم غنائم، رسول اکرم صلوات اﷲ علیه و سلم را شد و در دیگر جنگها آن را پیشاپیش رسول میبردند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
دارک
دارک
ممنون
ممنون
کس شعر
کس شعر