اقف

لغت نامه دهخدا

اقف. [ اَ فِن ْ ] ( ع اِ ) اقفی. ج ِ قفا. ( منتهی الارب ). رجوع به قفا شود.

فرهنگ فارسی

اقفی جمع قفا

جمله سازی با اقف

خلیانی نحو منظوری اقف تا چو شمع از سر بسوزم تا قدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال شمع فال شمع فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ماهجونگ فال ماهجونگ