مماکرت

لغت نامه دهخدا

مماکرت. [ م ُ ک َ / ک ِ رَ ] ( از ع، اِمص )با کسی مکر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). مخادعت. ( از اقرب الموارد ): ایلک خان به بخارا آمد و از سر مخادعت و مماکرت با عبدالملک طریق موالات و ممالات پیش گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
مماکرة.[ م ُ ک َ رَ ] ( ع مص ) مماکرت. رجوع به مماکرت شود.

هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز