مفضاه

لغت نامه دهخدا

( مفضاة ) مفضاة.[ م ُ ] ( ع ص ) امراءة مفضاة؛ زن که پیش و پس او یکی گردیده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ). زن که راه گذار کودک و حدث وی یکی شده. هَریت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش
خویش
معجر
معجر
معشوق
معشوق
گوت
گوت